-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 اسفندماه سال 1385 23:25
ای شمع اهسته بسوز که شب دراز است ای اشک اهسته بریز که غم زیاد است
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 اسفندماه سال 1385 18:59
رفت...زود بود... آمدنش را،داشتنش را به باور ننشسته بودم که با رفتنش روی ناباوریم خط کشید. و رفت...درست مثل پرنده ای که خیال میکنی برای همیشه پشت پنجره ات باقی می ماند و برایت می خواند اما.. وقتی نزدیک میروی،میبینی سالهاست رفته است. و رفت...قبل از آنکه دلتنگی هایم را تسکین دهد.قبل از آنکه پاسخ گوید چراهایم را.
-
فال
دوشنبه 30 بهمنماه سال 1385 21:24
دیشب خواستم واسه دل خودم فال بگیرم وقتی فالنامه رو باز کردم چشمم به شعری افتاد که هیچ ربطی به دل من نداشت تازه فهمیدم که دلم مال خودم نیست
-
زمونه
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1385 12:14
چشمش افتاد به اون و همونی که می دونی شد بذار راحتت کنم یعنی دلم دیوونه شد دل من که عمری رفته بود سراغ زندگیش به بیابون زد و دنبال چشاش روونه شد اون تا دید دیوونشم دیگه بهم نگا نکرد عاشقیم برای رفتنش واسش بهونه شد گفتم این تیر نگاتو توی قلب من نزن دیگه قلب من واسه تیرای اون نشونه شد روزا تو خیابونا آواره نگاش شدم شبا...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1385 20:03
شیشه ی دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست این دل با نگاهی سرد پرپر می شود
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1385 17:42
تو شب خیس مژه هام یه شب بیا قدم بزن با رقص تلخ اشک من ساز دوست دارم بزن اتاق آرزوهامو خیلی مرتب چیدمش بیا و با یه چشمکت ، اتاقمو بهم بزن سخته برات تنهاییاتو کوک کنی با عشق من چشمای نازتو ببند ، برای من یه کم بزن می خواستم از نگات بگم ، دوباره لغزید قلمم قصه نویس رؤیاها بیا واسم قلم بزن بگو دوسم داری یا نه ؟ یه جور...
-
دوستت دارم یا ...
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1385 17:07
نه!نرو!صبر کن قرارمان این نبود باید سکه بیندازیم اگر شیر آمد:تردید نکن که دوستت دارم .... اگر خط آمد:مطمئن باش دوستدارت هستم ..... صبر کن سکه بیندازیم اگر دوستت نداشتم..... آن وقت برو
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 دیماه سال 1385 21:46
راز سکوت را نم نم اشک می داند و غم تنهایی عشق را خلوت شب میداند
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 دیماه سال 1385 10:45
شبی بی حوصله رفتی ،دعا کردم که برگردی خدا را تا سحر آن شب صدا کردم که برگردی کنار پیچک خاموش و سرد باغچه ماندم نمی دانی کجا رفتم ،چها کردم که برگردی
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 دیماه سال 1385 18:56
از ستاره تا ستاره عشق ما دنباله داره تا به خورشید نرسیم ما راه ما ادامه داره از کرانه تا کرانه پر کشیدیم عاشقانه من تو را زمزمه کردم با تن سبز ترانه عشق ما مرزی نداره علف هرزی نداره دل ما عاشق پرسته از کسی ترسی نداره
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 دیماه سال 1385 20:02
پرنده پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی ست
-
حدس
یکشنبه 10 دیماه سال 1385 09:42
و حدس می زنم شبی مرا جواب میکنی و قصر کوچک دل مرا خراب میکنی سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی من از کنار پنجره تو را نگاه میکنم و تو به نامدیگری مرا خطاب می کنی چه ساده در ازای یک نگاه پاک و ماندنی هزار مرتبه مرا ز خجلت آب میکنی به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام تو کمتر از غریبه ای مرا...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 دیماه سال 1385 20:12
امشب نه اینکه شام غریبان گرفته ام بلکه به یمن آمدنت جان گرفته ام
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 دیماه سال 1385 19:15
در این شب های بلند آرزویی دارم..... آرزویی به بلندای یک شب زمستانی...... که تو تا ابد مال من باشی و من تا انتهای دو دنیا دیوانه ی نگاه تو بمانم......
-
باز امشب ...
سهشنبه 5 دیماه سال 1385 23:09
باز امشب ای ستاره تابان نیامــــــــدی باز ای سپیده شب هجران نیامــــــدی شمعم شکفته بود که خندد بروی تــــــــو افسوس ای شکوفه خندان نیامـــــدی زندانی تو بودم و مهـــــــــــــتاب مــــن چرا باز امشب از دریچه زندان نیامـــــــدی با ما سر چه داشتی ای تیره شــــــــب که باز چون سر گذشــــت عشق بپایان نیامــــــــــدی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 2 دیماه سال 1385 23:08
مطمئن باش و برو ضربه ات کاری بود دل من سخت شکست و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی به من و عشقی پاک که پر از یاد تو بود و خیالم می گفت تا ابد مال تو بود تو برو. .. برو تا راحت تر تکه های دل خود را آرام سر هم بند زنم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 آذرماه سال 1385 21:06
همــــــه اون روزا میگفتن شبای یلدا بلنــــــــــــده با تو زود میگذره ساعت یـا که اون حـرفا چرنده؟ از همون شبیکه رفتی عــــــمریه چله نشـــــــــینم کی میاد اون شب یلدا که بازم تو رو بـــــــــــبینم؟ تو که رفتی همه روزام مث شبهای یلدا بلــــــــــــــنده اول یه فصل سردم که شباش به من میـــــــــــخنده تا کجا...
-
یلدا
پنجشنبه 30 آذرماه سال 1385 18:11
* با تو امشب اگر بودی یلدا بود * بی تو هر شب که نیستی یلداست
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 28 آذرماه سال 1385 19:22
یادمان باشد سر سجاده عشق؛ جز برای دل محبوب دعایی نکنیم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 آذرماه سال 1385 21:19
بی قرار تو ام و در دل تنگم، گله هاست....... آه ، بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست ...... مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب! ...... در دلم هستی و بین من و تو ...... فاصله هاست ....
-
وقتی ....
جمعه 24 آذرماه سال 1385 16:20
این مطلب را از وبلاگ ( http://divoune.blogsky.com/ ) برداشتم: وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی! وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیارکسی رو که به صداقت حرفات محتاجه! وقتی دلت خواست از غصه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 24 آذرماه سال 1385 16:19
بگذار دوستت بدارم آنچنانکه خورشید زمین را دوست دارد بگذار تو را در آغوش کشم همچون هم آغوشی زیبای موج وساحل بگذار تنها با تو بمانم مث وفای ماهی به دریا این خواستگاه را نگذار ناکام بماند بگذار برای زندگی بهانه ای زیبا همچون عشق تو داشته باشم این روح سرد از کجا آمده است که من وتو را اینگونه در بر گرفته است این قصه نباید...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 23 آذرماه سال 1385 21:58
فقط به خاطر تو امشب بیدار می مانم تا به ماه سفارش کنم تو را ببوسد!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 20 آذرماه سال 1385 18:46
تکیه به شونه هام نکن من از تو افتاده ترم ما که به هم نمی رسیم بسه دیگه بزار برم کی گفته بود به جرم عشق یه عمری پرپرت کنم حیف تو نیست کنج قفس چادر غم سرت کنم من نه قلندر شبم نه قهرمان قصه ها نه برده ای حلقه به گوش نه ناجی فرشته ها من عاشقم همین و بس غصه نداره بی کسیم قشنگیه قسمت ماست که ما به هم نمی رسیم
-
بودن
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1385 18:24
کاش در امتداد سکوتم؛ فریادهای عاشقانه ام را میشنیدی.... کاش در ورای لبخند م غم انگیز ترین نگاهم را میدیدی...... کاش باور کنی تا ابد در قلبم جای داری! فقط کاش میدانستی که جز تو از خدا دیگر هیچ چیز نمی خواهم! برایم کافیست بدانم هستی بودنت برایم کافیست
-
تخته سیاه
یکشنبه 12 آذرماه سال 1385 17:37
دل تخته سیاه نیست که هرکی اومد روش بنویسه و هرکی هم رفت بشه اسمش را پاک کرد
-
بزرگ باید شد
جمعه 10 آذرماه سال 1385 23:53
دوستت داشتم یادت هست.... گفتم دوستت دارم.... و تو گفتی... کوچکی برای دوست داشتن... رفتم تا .... بزرگ شوم.... اما آنقدر بزرگ شدم که یادم رفت .... دوستت دارم....
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 آذرماه سال 1385 23:06
جرم گل لبخند وقت و بی وقت پنهانی بود که نسیم را عاشق کرد
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 آذرماه سال 1385 16:51
نمیدونم گریه ی من قشنگه یا تو دلت هی برای چشای نمناکم تنگ میشه ؟!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 آذرماه سال 1385 21:17
با بال شکسته پر گشودن هنر است