دیگر این دل آن دلی نیست که در آرزوی یک یار با وفا باشد ،
این دل از بی وفایی خود نیز بی وفا شده است....
دیگر این دل آن دلی نیست که در انتظار یک همزبان و همیار باشد ،
این دل از تنهایی خرد خرد شده است....
دیگر این دل آن دلی نیست که کسی را دوست داشته باشد ،
این دل از شکست و بی محبتی بی احساس شده است....
دیگر این دل آن دلی نیست که در تب و تاب یک لحظه عاشق شدن باشد
، بی قرار باشد ، چشم انتظار باشد ، این دل از انتظار خسته شده است....
دیگر این دل آن دل سرخ و با احساس نیست ، این دل احساساتش همه سوخته شده است....
دیگر این دل آن دل پر غرور نیست ، این دل غرورش شکسته شده است....
دیگر این دل هیچ همدل و عشقی را ندارد ، آری این دل اینک تنهای تنها شده است....
ادامه...
من که نمی دونم از خودش بپرس(چشمک) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام چرا خسته ای؟ به هر حال ممنون که سر زدی وب لاگ قشنگی داری کوتاه و زیبا می نویسی بازهم بیا پیشم خوشحال می شم موفق باشی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
شاید هر جفتش باشه !
من که نمی دونم از خودش بپرس(چشمک)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام چرا خسته ای؟
به هر حال ممنون که سر زدی
وب لاگ قشنگی داری کوتاه و زیبا می نویسی
بازهم بیا پیشم خوشحال می شم
موفق باشی