وقتی آسمان دفتر خاطرات
تنهایی من و تو را ورق می زد
آن شب به احترام چشمانمان باران بارید
قلم رقصید
کلمات جانی دوباره گرفت
و قصه تنهایی من و تو آغاز گردید
ماه من این را بدان
قصه شبهای تنهایی من و تو
آغاز قصه عشقی خواهد بود بی پایان
ماه من این قصه را با من گوش کن

TinyPic image

نظرات 1 + ارسال نظر
بارون سه‌شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:10 http://delvapasiii.blogsky.com

سلام قشنگم... خوبی؟؟؟
بازم که نوشته هات بوی غم می ده؟!!.. هنوزم دلت شکسته؟!!...

سلام خانومی ، دیگه خورده اشم باد با خودش برده ،
دلم گرفته از آدم هایی که می گن دوستت دارم اما معنی شو نمی دونن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد