همــــــه اون روزا میگفتن شبای یلدا بلنــــــــــــده

با تو زود میگذره ساعت یـا که اون حـرفا چرنده؟

از همون شبیکه رفتی عــــــمریه چله نشـــــــــینم

کی میاد اون شب یلدا که بازم تو رو بـــــــــــبینم؟

تو که رفتی همه روزام مث شبهای یلدا بلــــــــــــــنده

اول یه فصل سردم که شباش به من میـــــــــــخنده

تا کجا ادامـــــــه داره شبــــــای بلـــــــــــند دوری

واسه من که شب گرفتم واسه تو که غــــرق نوری

قـــــــرار هر سال یلـــــدا که هنوز یـــــادت نرفته؟

گر چه این چله بلــــنده توکه روز یـــــــادت نرفته؟

تو مث شـــــــــــــبای یلدا واسه من بلـــــــند ترینی!

رفتنی بودی ورفتی تو همینـــــــی که هـــــــــمینی...

نظرات 1 + ارسال نظر
یه دوست دوشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 21:38

سلام
من خیلی اتفاقی وبلاگتونو دیدم
راسش جمله ای رو که بجای کلمه ی نظر گذاشتید خوندم..دلم گرفت
منم مثل شما خیلی تنها بودم خیلی...
اما تصمیم گرفتم برای تموم شدن تنهاییم دعا کنم و این کارو کردم...
هنوز باورم نمیشه اما کسی و پیدا کردم که الان شدم همه ی زندگیش و اونم شده همه ی زندگی من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد