دیگر این دل آن دلی نیست که در آرزوی یک یار با وفا باشد ،
این دل از بی وفایی خود نیز بی وفا شده است....
دیگر این دل آن دلی نیست که در انتظار یک همزبان و همیار باشد ،
این دل از تنهایی خرد خرد شده است....
دیگر این دل آن دلی نیست که کسی را دوست داشته باشد ،
این دل از شکست و بی محبتی بی احساس شده است....
دیگر این دل آن دلی نیست که در تب و تاب یک لحظه عاشق شدن باشد
، بی قرار باشد ، چشم انتظار باشد ، این دل از انتظار خسته شده است....
دیگر این دل آن دل سرخ و با احساس نیست ، این دل احساساتش همه سوخته شده است....
دیگر این دل آن دل پر غرور نیست ، این دل غرورش شکسته شده است....
دیگر این دل هیچ همدل و عشقی را ندارد ، آری این دل اینک تنهای تنها شده است....
ادامه...
یعنی اونم بر میگرده؟!!! خودم می دونم که اون حرفا رو از ته دلم نگفتم.. فقط واسه این گفتم که فک کنه دیگه دوسش ندارم و .. نمی خواستم با حرفام آزارش بدم...
از عکسها خیلی بجا استفاده میکنی (متناسب با متنی که داری) و این خیلی عالیه...متنهات هم بی نظیره....
یعنی اونم بر میگرده؟!!!
خودم می دونم که اون حرفا رو از ته دلم نگفتم.. فقط واسه این گفتم که فک کنه دیگه دوسش ندارم و .. نمی خواستم با حرفام آزارش بدم...
خسته ؛ اما عاشق
تنها تر از فریاد
میدونی یه جورایی میتونم تصور کنم که چه جور ادمی هستی
بی خیال ؛ من حرف زیاد میزنم اهمیت نده
زیبا مینویسی
یا علی