برای آمدنت گل چیدم و برای رفتنت اشک ریختم .......... چه با شکوه آمدی و چه بی خیال رفتی .........

بودنم را هیچکس باور نداشت // هیچکس کاری به کار من نداشت // بنویسید بعد مرگم روی سنگ // با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ // او که خوابیده است در این گور سرد // بودنش را هیچکس باور نکرد

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران وای به حال دگران

 

سکوت کردم...

 به اندازه همه حرفهایم

Your Image Thumbnail

میدونی درد بزرگ چیه؟؟؟ بزرگترین درد عاشقیه حالا میدونی بدترین عذاب چیه؟؟ وقتی که یکی دوست داشته باشی و از دست بدی کسی که فکر کنی به خاطر شکستن قلبش و بی اعتنایی بهش از دستش دادی اون وقت حتی گریه هاتم نمی تونه ارومت کنه

بی وفایی

 

اگه یه نفر رو دوست داری فقط بگو به اندازه ی تمام بی وفایی های دنیا دوست دارم...اگه اینو گفتی طرف باورش می شه که دوسش داری ...اخه بی وفایی های دنیا هیچوقت تمومی نداره


هر کسی یه روزی میاد یه روزی میره، یکی با دلش میره، یکی با پاهاش، ولی مواظب باش کسی با پاهای خودش از دلت نره

برگرد !

وقتی رفتی آسمان چادر سیاهش را جلوی چشمانش گرفته بودتا رفتن تلخت را نظاره گر نباشد !

گفتی غصه دارم هستی... و دل دریایت برام تنگ... من چه بگویم نازنینم که دلم ذره ذره آب می شد و بغضم را فرو می بردم تا رنگینک نگاه تو سیاه نشود...

من گمان می کردم دوستی همچون سروی سبز چار فصلش همه آراستگی ست من چه میدانستم هیبت باد زمستان هست من چه میدانستم سبزه میپژمرد از بی آبی سبزه یخ میزند از سردی دی من چه میدانستم دل هرکس دل نیست قلب ها از آهن و سنگ قلب ها بی خبر از عاطفه اند

ای شمع اهسته بسوز که شب دراز است

 ای اشک اهسته بریز که غم زیاد است

 

 

رفت...زود بود... آمدنش را،داشتنش را به باور ننشسته بودم که با رفتنش روی ناباوریم خط کشید.
و رفت...درست مثل پرنده ای که خیال میکنی برای همیشه پشت پنجره ات باقی می ماند و برایت می خواند اما.. وقتی نزدیک میروی،میبینی سالهاست رفته است.
و رفت...قبل از آنکه دلتنگی هایم را تسکین دهد.قبل از آنکه پاسخ گوید چراهایم را.

فال


دیشب خواستم واسه دل خودم فال بگیرم وقتی فالنامه رو باز کردم چشمم به شعری افتاد که هیچ ربطی به دل من نداشت تازه فهمیدم که دلم مال خودم نیست

زمونه

چشمش افتاد به اون و همونی که می دونی شد
بذار راحتت کنم یعنی دلم دیوونه شد
دل من که عمری رفته بود سراغ زندگیش
به بیابون زد و دنبال چشاش روونه شد
اون تا دید دیوونشم دیگه بهم نگا نکرد
عاشقیم برای رفتنش واسش بهونه شد
گفتم این تیر نگاتو توی قلب من نزن
دیگه قلب من واسه تیرای اون نشونه شد
روزا تو خیابونا آواره نگاش شدم
شبا هم بیابونا واسه غریبیم خونه شد
دیگه مطمئن شد اون که من گرفتارش شدم
عشق من از اوناییکه تا ابد می مونه شد
یه شب اما واسه همیشه رفت یه جای دور
چون نگفت کجا میره باز تقصیر زمونه شد

شیشه ی دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست

 این دل با نگاهی سرد پرپر می شود

 تو شب خیس مژه هام یه شب بیا قدم بزن
 با رقص تلخ اشک من ساز دوست دارم بزن
 اتاق آرزوهامو خیلی مرتب چیدمش
 بیا و با یه چشمکت ، اتاقمو بهم بزن
 سخته برات تنهاییاتو کوک کنی
 با عشق من چشمای نازتو ببند ،‌ برای من یه کم بزن
 می خواستم از نگات بگم ، دوباره لغزید قلمم
 قصه نویس رؤیاها بیا واسم قلم بزن
 بگو دوسم داری یا نه ؟ یه جور بهم نشون بده
 بقیه ی زندگیمو با این جواب رقم بزن
 به جای ابرا واسه تو شب تا سپیده باریدم
به خاطر هر کی می خوای تو لااقل یه نم بزن
اون عکسی که ازم دیدی توش یه چیزایی کم داره
تو جای من رو گونه هام هاشور زرد غم بزن
بگو تو زندگیت کیه رد نشو از سوال من
زیر جواب نقره ایت چند تا برام قسم بزن
مجنون چی رو بلد نبود که لیلی قسمتش نشد
توام توی طالع من نقش بد ستم بزن
 عاشقی سخت و آسونه ، بستگی به دلت داره
دوس داری بهتر بدونی یه سر به این دلم بزن
پیش خودت نگو که عشق همیشه عشقای قدیم
بیا یه بار از عشقای قشنگ حالا دم بزن
نامه باید خودش بیاد تا بنویسیش واسه من
تو خلوتت سری به این یه حس محترم بزن
 سخته ولی جور دیگه شعر و باید تموم کنم
دلم که رفت چیزی اگه مونده بیا ازم بزن
زخم تو ، زخمتو می خوام ، هر دو واسم مقدسه
چه خنجرو ، چه عشقتو ، فقط واسه خودم بزن
یه وقت اگه تنها شدی با عشق و ساز و زمزمه
 به خاطر من یه بارم ،‌من به تو می رسم بزن

دوستت دارم یا ...

نه!نرو!صبر کن قرارمان این نبود باید سکه بیندازیم اگر شیر آمد:تردید نکن که دوستت دارم ....
اگر خط آمد:مطمئن باش دوستدارت هستم .....
صبر کن سکه بیندازیم اگر دوستت نداشتم.....
آن وقت برو

راز سکوت را نم نم اشک می داند و غم تنهایی عشق را خلوت شب میداند

 

 شبی بی حوصله رفتی ،دعا کردم که برگردی
خدا را تا سحر آن شب صدا کردم که برگردی
 کنار پیچک خاموش و سرد باغچه  ماندم
نمی دانی کجا رفتم ،چها کردم که برگردی

 

از ستاره تا ستاره عشق ما دنباله داره
تا به خورشید نرسیم ما راه ما ادامه داره
از کرانه تا کرانه پر کشیدیم عاشقانه
من تو را زمزمه کردم با تن سبز ترانه
عشق ما مرزی نداره علف هرزی نداره
دل ما عاشق پرسته از کسی ترسی نداره