لبخند

برایم لبخند بزن.میدانی،خیلی وقتست دلم هوای لبخند هایت را کرده.

هوای دویدن در باغ دست در دست تو.و چیدن میوه های نارس و گس را.

تو برایم لبخند بزن حالا؛بلند

نظرات 1 + ارسال نظر
حسین شنبه 27 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 14:53 http://silentsong.blogsky.com/

لبخند . منم تشنه لبخندی بودم . چون منم عاشق بودم ولی منم.... یک جورایی منم دل شکسته ام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد