وحشت از عشق که نه ترس ما فاصله هاست
وحشت از قصه که ؛ نه ترس ما خاتمه ها ست
ترس بیهوده نداریم؛ صحبت از خاطره هاست
صحبت از کشتن نا خواسته عاطفه هاست
کوله باریست پر از هیچ که بر شانه ماست
گله از دست کسی نیست
مقصر دل دیوونه ماست
ما سرانجام؛سرانجام گرفتیم به هیچ
راهی سفر به هیچستانیم
گله ای هست که از خود داریم
چاره ای نیست اگر انسانیم
درد ما مرگ تفاهم؛غم ما کوچ محبت
غم ما از بی کسی مردن و رسوا شدنه
اینم از عاقبت عشق که تنها شدنه